صفحه 427
مسئله 181- از گناهان بزرگ، متابعت از شيطان درون «هواى نفس» و از شيطان برون
«وسوسههاى ابليس و افراد ناباب» است، و اين متابعت داراى اقسامى است كه برخى از
آن، گناه نيست:
الف) متابعت از آنها به طور عادت و ملكه شده باشد؛ نظير كسى كه گناه عادت او شده است و قرآن شريف
اين قسم را شرك مىداند (شرك عملى نه اعتقادى) چنانکه مىفرمايد:
«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ الهَهُ هَواه»
«آيا ديدى كسى را كه هواى نفس خويش را به عنوان خداى خود گرفته است؟»
يا مىفرمايد:
«أَلَمْ أَعْهَدْ الَيْكُمْ يا بَنى ادَمَ انْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطان» «اى فرزندان آدم آيا از شما
پيمان نگرفتم كه شيطان را نپرستيد؟»
ب) متابعت از آنها نه به طور عادت و ملكه؛ نظير كسى كه گاهى مثلاً دروغ
مىگويد و يا آلودگى چشم دارد و يا غيبت مىكند و مانند اينها، و اين قسم همان
گناهانى است كه بعضى از آنها در مسائل گذشته و آينده آمده است.
ج) متابعت از آنها به طور عادت و ملكه نه در گناه بلكه در خواستههاى آنها
كه گناه نيست، و علماى علم اخلاق به آن «مشتهيات نفس» مىگويند و پرهيز از آن را
به طور جدى خواستارند، نظير سرگرم شدن به لذّات نفس از خوراك و پوشاك و مسكن و
ازدواج و تجمّلات و بازيها و مانند اينها، و اين قسم گرچه گناه نيست، ولى خطر آن
خيلى بالا است، علاوه بر اينكه سد و مانع محكمى در برابر تكامل است، و محال است كه
انسان با توغّل در مشتهيات بتواند استكمال پيدا كند.
د) متابعت از آنها نه به طور عادت و نه در گناه؛ نظير ارضاى غرايز به طور متوسّط و از راه حلال، و اين قسم نه
تنها گناه نيست، بلكه قرآن شريف
سفارش مؤكّدى براى آن نموده است.
صفحه 428
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتى أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ
الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ»
«اى پيامبر بگو چه كسى زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده و نيز روزيهاى
پاكيزه را، حرام كرده است؟»
ولى بايد مواظب باشد دل بستگى و عادت به آن پيدا نشود.
مسئله 182- معاشرت با رفيق بد و افراد معصيتكار گرچه از ارحام و خويشان باشد،
اگر خوف اين باشد كه خود او يا وابستگان او معصيت كار شوند حرام است و بايد ترك رابطه كند،
ولى اگر بداند كه از بدى او بد نمىشود، گرچه حرام نيست، مخصوصاً اگر معاشرت او
براى شخص معصيتكار سازندگى داشته باشد، امّا بايد مواظبت كامل براى خود و
وابستگان داشته باشد تا بدى و اثر گناه او را نگيرد، و اگر از
ارحام و خويشان باشد و يا با معاشرت بتواند امر به معروف و نهى از منكر كند، آن
معاشرت واجب مىشود.